مطالعهای پیشگامانه توسط محققان JMU نشان میدهد که هوش بیشتر از آنکه به مناطق خاصی از مغز وابسته باشد، با اتصال کلی مغز مرتبط است. این تحقیق تازه، نظریههای قدیمی را به چالش کشیده و دیدگاه جامعتری از نقش اتصال کلی مغز در پردازش شناخت و تفاوتهای هوش افراد ارائه میدهد.
تحقیقات جدید دانشگاه یولیوس ماکسیمیلیان وورتسبورگ (JMU) درک سنتی ما از اساس عصبی هوش را تغییر داده است. این مطالعه به جای تمرکز بر مناطق خاص مغز به عنوان عامل اصلی هوش، بر اهمیت ارتباطات بین بخشهای مختلف مغز در شکلگیری تواناییهای شناختی ما تأکید میکند. نتایج این تحقیق که توسط یوناس تیله و دکتر کریستن هیگلر هدایت شده، در مجله علمی PNAS Nexus منتشر شده و تعامل پیچیده بین مسیرهای عصبی مختلف را آشکار میسازد.
بازنگری در مفهوم هوش از طریق اتصال مغز
محققان با استفاده از دادههای پروژه کانکتوم انسانی، که یک پروژه بزرگ اشتراکگذاری داده در آمریکاست، اسکنهای fMRI بیش از ۸۰۰ نفر را بررسی کردند. این اسکنها فعالیت مغز را در حالت استراحت و همچنین هنگام انجام وظیفه ثبت کردند. این اطلاعات به تیم تحقیقاتی اجازه داد تا قدرت ارتباط بین مناطق مختلف مغز را ترسیم کنند. برخلاف رویکردهای سنتی که فقط به پیشبینی نمرات هوش میپردازند، محققان وورتسبورگ به دنبال کشف مکانیسمهای عصبی عمیقتری بودند که این نمرات را تعیین میکنند.
دکتر هیگلر بر تغییر رویکرد تأکید کرد و گفت: “ما امیدواریم این مطالعه به ما درک بهتری از کد عصبیِ تفاوتهای هوش افراد بدهد.” هدف این مطالعه نه تنها اصلاح درک ما از شناخت است، بلکه تشویق تحقیقات آینده برای تمرکز بر تفسیرپذیری به جای صرفاً دقت پیشبینی است.
سه بُعد هوش
محققان هوش را به سه بُعد مرتبط دستهبندی کردند:
- هوش سیال: توانایی حل مسائل جدید، تشخیص الگوها و پردازش اطلاعات ناآشنا بدون استفاده از دانش قبلی.
- هوش متبلور: دانش و مهارتهای کسب شده از طریق تجربیات زندگی، شامل دانش عمومی، درک زبان و مفاهیم آموخته شده.
- هوش عمومی: ترکیبی از هوش سیال و متبلور که در این مطالعه بیشترین قدرت پیشبینی را داشت.
نتایج نشان داد که هوش عمومی بهترین پیشبینی را ارائه میدهد و پس از آن هوش متبلور و سپس هوش سیال قرار میگیرند.
اهمیت بالای اتصال سراسری مغز
یکی از یافتههای کلیدی این مطالعه، اهمیت اتصال سراسری مغز است. به جای تمرکز بر مناطق خاص عصبی، محققان دریافتند که ارتباطات گسترده در سراسر مغز، نقش بسیار مهمتری در پیشبینی هوش دارند. جالب اینجاست که حتی ارتباطات تصادفی انتخاب شده نیز اطلاعات ارزشمندی ارائه میدادند. این نشان میدهد که هوش به مناطق خاصی از مغز محدود نیست، بلکه یک ویژگی کلیِ کل مغز است.
دکتر هیگلر اشاره کرد: “قابل تعویض بودن ارتباطات انتخاب شده نشان میدهد که هوش یک ویژگی کلی کل مغز است.” با ترکیب ارتباطات مکمل در کنار مدلهای شناختی عصبیِ موجود، این مطالعه به نتایج بهتری دست یافت. این موضوع بر ماهیت چندوجهی هوش و وابستگی آن به شبکههای عصبی متنوع تأکید میکند.
پیامدها برای تحقیقات آینده
این مطالعه، نظریههای قدیمی که بر مناطق خاصی مانند قشر پیشپیشانی به عنوان مرکز هوش تمرکز میکردند را به چالش میکشد. در عوض، پیشنهاد میکند که یک رویکرد جامعتر با در نظر گرفتن مناطق دیگر مغز و ارتباطات متقابل آنها برای درک بهتر شناخت ضروری است.
همانطور که دکتر هیگلر اظهار داشت: “جنبههای بیشتری از هوش وجود دارد که در آینده منتظر کشف شدن هستند و ما قبلاً تصورشان را هم نمیکردیم.” این تحقیق راه را برای بررسی بیشتر چگونگی شکلگیری تواناییهای شناختی و تفاوتهای فردی ما توسط اتصال سراسری مغز هموار میکند و به طور بالقوه میتواند زمینههایی مانند علوم اعصاب، روانشناسی و آموزش را متحول کند.
نتیجهگیری
این مطالعه با تغییر تمرکز از عملکردهای موضعی مغز به اتصال سراسری، درک ما از هوش را بازتعریف میکند. این تحقیق درها را برای بررسی بیشتر چگونگی تأثیر مسیرهای عصبی متنوع بر تواناییهای شناختی باز میکند، نظریههای سنتی را به چالش میکشد و دیدگاه دقیقتری از پیچیدگیهای ذهن انسان ارائه میدهد.
اگر به خواندن کامل این مطلب علاقهمندید، روی لینک مقابل کلیک کنید: scitechdaily