تا حالا برات پیش اومده که یه کار باحال و لذتبخش، مثل دیدن یه دوست قدیمی، رفتن به یه جای قشنگ اطراف محل یا حتی باز کردن یه بطری نوشیدنی گرونقیمت رو همینجوری هی عقب بندازی؟ اگه آره، بدون که تنها نیستی! جالب اینجاست که فقط کارهای خستهکننده یا وظایف سنگین نیستن که آدمها عقبش میندازن؛ حتی کارهایی که قراره ازشون حسابی کیف کنیم هم میمونه برای بعد!
خیلیها فکر میکنن دلیلش تنبلیه، اما قضیه خیلی پیچیدهتره. “پروکرستینیشن” که همون عقب انداختن کارهاست (اصطلاح خفن علمیش همینه!) فقط واسه فرار از سختیها یا ترس نیست. آکیرا میاکه، پروفسور روانشناسی و علوم عصبی دانشگاه کلرادو بولدر، میگه: «اینکه چرا آدما هی خوشیهاشونو به تعویق میندازن، از یه جواب مشخص و ساده نداره. باید فرد به فرد بهش نگاه کنیم و هرکسی داستان خودش رو داره.» یعنی این مسئله، کلی ویژگی شخصی داره و روش نگاه هر کسی به زندگی و لذتها متفاوته.
حالا ممکنه واسه بعضیا حس کنن باید اول همه کارای مهم و اجباری رو تموم کنن تا بتونن به خودشون جایزه بدن، یا شاید فکر کنن لذت باید حتماً بعد از تلاش زیاد بیاد. یه عده هم همیشه منتظرن موقعیت ایدهآل پیش بیاد—مثلاً گفتن: «ولش کن، هفته دیگه میریم» یا «این دوستمو وقتی کارام سبکتر شد میبینم». ولی یادت باشه، اینجوری آخرش خیلی از لذتهای کوچیک و جذاب رو از دست میدیم!
یه نکته جالب دیگه اینه که آدمها واسه عقب انداختن خوشیها هم توجیههای ذهنی خاص خودشونو دارن. ممکنه بخوای نوشیدنی خاص رو واسه یه مناسبت خیلی ویژه نگه داری، یا دیدن آدمها رو بذاری واسه «وقتی وقت کافی داشتی». این توجیهها ممکنه هیچوقت رنگ واقعیت نگیرن!
پس اگه میبینی کاری که قراره خوشحالت کنه رو داری عقب میندازی، یه لحظه وایسا و با خودت روراست باش: واقعاً چرا؟ قرار نیست همیشه ته کارو کار بکشی و بعدش به خودت شادی بدی. گاهی باید خوشیها رو همین وسطای مسیر هم جای بدی. به قول معروف، زندگی الان اتفاق میفته، نه فقط تو لحظههایی که فکر میکنی همه چی اوکیه و وقت اضافه داری!
در آخر، لازمه گاهی این عادت رو به چالش بکشیم و بذاریم خودمون لذت ببریم، حتی اگه همه کارامون کامل و بینقص پیش نرفته. هی به خودت یادآوری کن که شادی و خوشی رو نباید به تأخیر انداخت، چون واقعاً هیچ تضمینی نیست دقیقاً اون روز خاص یا اون موقعیتی که منتظرشی از راه برسه!
منبع: +