خب رفیق، بذار یه بحث جالب رو باهم باز کنیم: از وقتی کرونا اومد کلی آدم دیگه باید از خونه کار کنن، و خب خیلیهاشون حس کردن یه جورایی تو محل کار تنها شدن. شاید برات سوال باشه چرا این اتفاق میفته و کِی حس تنهایی بیشتر میشه؟ یه تحقیق حسابی روی همین موضوع کار کرده و چندتا نکته توپ و کاربردی درآورده.
تو این تحقیق، اومدن وضعیت ۵۱۲ نفر رو دنبال کردن؛ اینا همهشون سر کارشون از خونه بودن و تو ۵ بازه زمانی مختلف شرایطشون رو بررسی کردن. یه چیزی داشتن به اسم Multilevel Growth Curve Analysis (GCA) که عشق آماره! یعنی با این روش اومدن بررسی کردن روند تغییر حس تنهایی تو آدمها چطوری بوده. خلاصه که اینجوری فهمیدن آیا با گذشت زمان حس تنهایی بیشتر شده یا کمتر.
نتیجهش چی بود؟ تو کل قضیه، رابطهٔ زمان و حس تنهایی به طور کلی منفی بوده – یعنی هر چی زمان میگذشته اکثراً حس تنهاییشون کمتر میشده. البته یه جور رابطه خمیده (quadratic) هم بوده، یعنی فقط ساده خطی نبوده، ولی در کل به سمت کمتر شدن میرفته. حالا نکته مهم اینه که شدت دورکاری رو هم آوردن تو ماجرا. چرا؟ چون یه نفر ممکنه فقط هفتهای یه روز از خونه کار کنه، یکی دیگه کل هفته! تفاوت این دوتا خیلی تو حسشون فرق داشته.
اینجا یه روش دیگه هم استفاده کردن به اسم «Latent Profile Analysis (LPA)». این یعنی گروهبندی آدمها بر اساس الگوی حسشون. مثلاً بعضیا با وجود اینکه خیلی از خونه کار میکردن، باز هم حس تنهایی نداشتن؛ بعضیا هم با کمترین دورکاری، خیلی تنها بودن!
در مجموع، سه دسته آدم پیدا کردن:
۱. کسایی که هم دورکاریشون زیاد بوده (یعنی خیلی از خونه کار میکردن) هم حس تنهاییشون پایین بوده.
۲. اونایی که دورکاری کم داشتن، اما خب حس تنهاییشون بالا بوده.
۳. آدمهایی هم بودن که هم زیاد از خونه کار میکردن هم حسابی احساس تنهایی میکردن.
حالا فرق این آدما چی بوده؟ واسه گروه اول (همون که دورکاری زیاد و تنهایی کم داشتن)، معمولاً ویژگیهایی مثل SelfCare توشون قوی بوده. SelfCare یعنی طرف خودش حواسش به خودش هست، مثلاً خودش رو مدیریت میکنه که استرس نگیره یا حالش خوب باشه. از طرفی رفاقت با همکاراشون هم خوب بوده و راحتتر با بقیه ارتباط میگرفتن. یعنی حمایت اجتماعی دورشون زیاد بوده. اینا معمولاً مشکلی واسه ارتباط برقرار کردن نداشتن، و بهشکل جالبی خیلی اهل شلوغبازی و برونگرایی (Extraversion) هم نبودهن! (برونگرایی یعنی همون کسی که دوست داره همیشه تو جمع باشه، سر و صدا کنه و اهل معاشرته.)
اون گروهی که کمترین دورکاری رو داشتن (گروه ۲)، بیشترین تعهد به کار رو حس کردن – یعنی تا حد مرگ به کار و شرکتشون وفادار بودن! اما آدمای گروه ۱ (دورکاری بالا، تنهایی پایین) بالاترین میزان عملکرد رو از خودشون تعریف میکردن. یعنی خودشون فکر میکردن خیلی کارآمد و موفق دارن کار میکنن.
عاملهایی که باعث میشد کسی بیفته تو گروهای حس تنهایی بالا، یکی سختی تو ارتباط برقرار کردن بود – یعنی هر چی طرف مشکل بیشتری تو ارتباط داشت (مثلاً تو تماس تصویری راحت نبود، یا دیر جواب پیام میداد)، بیشتر احساس تنها بودن میکرد. یه نکته دیگه هم حمایت از طرف همکارا یا رئیس بود. هرچی این حمایت (حتی از راه دور) بیشتر بود، حس تنهایی کمتر بود. اصطلاح «Employee-leadership (StaffCare)» یعنی خود کارمندها نقشی تو سالم نگه داشتن روحیه خودشون و بقیه دارن؛ کسایی که تو این زمینه ضعیفتر بودن، بیشتر تنها موندن.
تو آخر مقاله گفته بود استفاده از این دو روش آماری (GCA و LPA) تو این زمینه جدید و خلاقانه بوده و واقعاً کمک کرده بفهمیم که چه متغیرهایی باعث میشه یکی تو دورکاری تنها باشه و یکی نه. همه این داستانها یه توصیه برای شرکتها داره: اگه میخواید نیروی کارتون تو دورکاری یا حتی هیبرید (یعنی ترکیب دورکاری و حضوری) حس جدایی و تنهایی نکنه، باید حواستون به حمایت اجتماعی، آموزش ارتقای SelfCare و راحت کردن راههای ارتباطی باشه. در کل آدمها و شرکتها میتونن با شناخت منابع درونی (مثل SelfCare) و مدیریت درخواستها و سختیهای دورکاری، جلوی حس بریدگی رو بگیرن.
خلاصه کلام؟ اگه داری از خونه کار میکنی و یه وقتایی حس کردی خیلی تنها موندی، بدون هم دلیله فردی داره هم محیطی. راهکارش هم مشخصه: یا باید خودت رو تقویت کنی (هم حواس به حال و احوال خودت، هم کمی ارتباط بیشتر با رفقا)، یا شرکتها باید سیستمهای حمایتیشونو جدیتر بگیرن. این جوری همه راحتتر و باحالتر کار میکنن و کمتر کسی حس دورافتادگی میگیره!
منبع: +