خب، بیاید با یه موضوع خیلی جالب شروع کنیم که هم درباره اعتماد، هم بار ذهنی و هم آگاهی از وضعیت هست – که به اختصار بهش میگن TWSA. شاید الان بپرسید اینا یعنی چی؟
- اعتماد: یعنی میزان اطمینانی که یه فرد به یه سیستم (مثلاً یه ربات یا کامپیوتر) داره.
- بار ذهنی: همون میزان فشاریه که مغز موقع انجام یه کار خاص حس میکنه، مثلاً وقتی چندتا وظیفه رو باهم دارید انجام میدید.
- آگاهی از وضعیت (Situation Awareness): یعنی اینکه فرد چقدر حواسش جمعه و میدونه اطرافش چه خبره، مخصوصاً موقع کارهای حساس مثل کنترل فضاپیما یا هواپیما.
این حالتهای ذهنی، واقعاً روی عملکرد تیمی و کار با سیستمهای خودکار (که بهش میگن Human-Autonomy Teaming، یعنی همکاری انسان و سیستمهای خودکار) تأثیر دارن. اگر کسی بتونه همیشه تو بهترین حالت TWSA باشه، احتمالاً خیلی بهتر کار میکنه و تیم هم بهرهوری بیشتری پیدا میکنه.
حالا سوال اصلی: ما چجوری بفهمیم هرکسی الان تو چه وضعیتی از اعتماد، بار ذهنی و آگاهی قرار داره؟
روشای سنتی معمولاً یا پرسشنامهان (یعنی از آدمها میپرسن چه حسی داری)، یا تستهای رفتاری – ولی خب اینا یا مزاحم کارن، یا واقعاً دقتشون پایینه، یا اصلاً نمیشه سریع و به صورت لحظهای استفادهشون کرد.
اینجاست که مدلهای روانفیزیولوژیک میان وسط! 😎 اصلاً روانفیزیولوژیک یعنی چی؟ یعنی با استفاده از دادههایی که بدن و مغز تولید میکنه – مثل ضربان قلب، میزان تعریق پوست، یا حتی امواج مغزی – تخمین بزنیم آدمها الان تو چه وضعیت روانی هستن.
ولی تحقیقات قبلی معمولاً یا خیلی عملی نبودن یا برای هر نفر جدا مدل میساختن (یعنی باید کلی اطلاعات از فرد میداشتیم) و خیلی به درد کارای واقعی نمیخوردن.
توی این تحقیق جدید، اومدن و مدلهایی ساختن که:
- هیچ نیازی به اطلاعات خاص درباره هر اپراتور (یعنی هر شخص) ندارن! – به این میگن operator-agnostic یعنی مستقل از فرد کار میکنن.
- کاملاً قابل استفاده به صورت همزمان و Real-Time هستن! یعنی میشه در لحظه فهمید طرف اوضاعش چجوریه.
تو آزمایش، ۱۰ نفر انتخاب کردن و گذاشتن یه کار تیمی با سیستم خودکار انجام بدن. یعنی باید یه محیط شبیه به ایستگاه فضایی رو زیر نظر میگرفتن. کلی داده جمع کردن و بعد با یه مدل آماری به اسم LASSO – که یعنی مدلهایی که فقط مهمترین ویژگیها رو انتخاب میکنن تا مدل پایدار و دقیق باشه – رفتن سراغ تحلیل.
حالا نتایج چه شد؟
- مدلشون برای تخمین اعتماد عدد ۰.۶۷، برای بار ذهنی ۰.۶۰ و برای آگاهی از وضعیت ۰.۸۵ بهدست آورد! عدد بالاتر یعنی عملکرد بهتر.
- بعدشم رفتن سراغ یه تست خیلی معتبر به اسم “leave-one-participant-out cross validation”. یعنی هر بار یکی از افراد رو کنار گذاشتن و مدل رو با بقیه ساختن، بعد دیدن مدل برای اون نفری که کنار بود هم جواب میده یا نه. نتیجه؟ عددها برای اعتماد: ۰.۵۸، بار ذهنی: ۰.۴۶، آگاهی از وضعیت: ۰.۷۴.
خلاصه، این پژوهش نشون داده میتونیم با مدلهای روانفیزیولوژیک که نیاز به شناخت شخصی از هر نفر ندارن و در لحظه کار میکنن، به صورت قابل قبولی اعتماد، بار ذهنی و آگاهی وضعیت هر اپراتور رو پیشبینی کنیم.
این یعنی آیندهی همکاری انسان و سیستمهای خودکار کلی پیشرفت میکنه، چون میتونیم همیشه حال و وضع اعضای تیم رو بدون اینکه از کارشون بازشون کنیم، دقیق بفهمیم و جاهایی که لازمه سریع کمکشون کنیم یا کنترل اوضاعو تغییر بدیم.
پس اگر روزی تو تیم فضایی یا هرجای دیگهای با هوش مصنوعی کار کردید، بدونید این مدلها میتونن حسابی به تیم کمک کنن تا همیشه تو بهترین شرایط باشه!
منبع: +