بیاید یه چیزی رو باهم روراست باشیم: تو دنیای نظامی، حقهبازی و گول زدن (یعنی همون دسیسهچینی و فریب، که بهش میگن Deception)، یه ابزار حسابی به حساب میاد که میتونه باعث موفقیت یه ارتش بشه و حسابی دشمن رو گیج کنه. تاریخ نشون داده هر وقت یه فرمانده تونسته یه نقشهی گمراهکننده بچینه، کلی سود برده و دشمن رو زمین زده!
حالا نکته اینه که برای حقهبازیهای درست و حسابی، یکی باید خلاقیت (یعنی همون توانایی ایده ساختن متفاوت و غیرمنتظره) و خیالپردازی خوبی داشته باشه. اما همه سربازا یا حتی آدمهای معمولی این استعداد رو ندارن که همینجوری از خودشون حقه و ترفند در بیارن!
حالا تو این تحقیق اومدن بررسی کنن ببینن آیا یه ابزاری که نظامیها دارن – یه جور راهنمای تصویری یا Visual Aid که نکات کلیدی حقهبازی نظامی رو به آدم یاد میده – میتونه به آدمهای غیرنظامی کمک کنه تا بهتر و خلاقانهتر نقشه بکشن یا نه.
چی کار کردن تو این تحقیق؟
خیلی راحت: ۸۰ نفر شرکتکننده (که نصفشون خانم بودن) رو به دو گروه تقسیم کردن. یه گروه این ابزار تصویری رو داشتن، یه گروه هم نداشتن. بهشون گفتن: “تا جایی که میتونی تو مدت ۱۵ دقیقه، حقههای نظامی مختلف پیشنهاد بده و هرچی به ذهنت میرسه بنویس.”
هدف این بود که ببینن هر گروه چندتا نقشه میسازن، این نقشهها چقدر کاربرد دارن (یعنی useful بودنشون)، چقدر خاص و جدید هستن (یعنی originality، همون تازگی و متفاوت بودن) و بهترین حقهای که هر نفر خودش انتخاب میکنه چه امتیازی میگیره (به این میگن snapshot score، یعنی یه ارزیابی سریع از بهترین ایده طرف).
نتیجه چی شد؟
تقریباً هیچ فرقی بین دو گروه پیدا نشد! یعنی چه از لحاظ تعداد نقشهها (p = 0.061, r = 0.238)، چه کاربردی بودن (p = 0.348, r = 0.116)، چه تازگی ایدهها (p = 0.558, r = 0.076) و چه امتیاز بهترین ایده (p = 0.603, r = 0.068)… هیچکدوم از اینا تفاوت معنیداری نشون ندادن. عددهای p و r هم شاخصهای آماریان که نشون میدن دو گروه تقریباً مثل هم عمل کردن.
یعنی چی؟
یعنی اینکه این ابزار تصویری نظامیها که قرار بوده به خلاقیت تو زمینه فریب نظامی کمک کنه، تو بین آدمهایی که نظامی نبودن، واقعاً تاثیر خاصی نداشته. البته نویسندههای تحقیق گفتن شاید چون سناریوی هر دو گروه یکی بوده یا فقط اجازه داشتن بهترین حقهشون رو امتیاز بدن، این نتیجهی خنثی رقم خورده باشه.
در کل، به نظر میاد اینگونه ابزارهای تصویری بیشتر بدرد نظامیهای واقعی میخورن، نه هر کسی. اگه واقعاً بخوان ببینن چطور میشه برنامهریزی فریب نظامی رو تقویت کرد، محققها پیشنهاد دادن که بشه روشهای تحقیق ترکیبی (یعنی روشهای Mixed-method، جایی که هم عددی و هم غیرعددی بررسی میکنن) یا حتی کارهای بازیگونه (یعنی Gamified design، همون طراحیشده با بازیسازی و جذابیت) رو آزمایش کنن.
در نهایت، این داستان نشون داد که ابزار تصویری الزاماً همه چیز رو بهبود نمیده و بعضی چیزا واقعاً به تمرین و تجربه تخصصی نیاز داره! شما چی فکر میکنین؟
منبع: +