بیاین یه کم درباره زورگویی تو مدرسهها حرف بزنیم. اگه فکر میکنین این فقط یه مشکل سادهست، باید بگم نه! توی نوجوانها، یعنی کسایی که سنی حدود ۱۲ تا ۱۵ سال دارن، زورگویی میتونه کلی مشکل روحی و رفتاری درست کنه. این مقاله در واقع میگه که زورگویی فقط باعث غم و ناراحتی شخصی آدمای قربانی نمیشه؛ میتونه حتی روی تمایل به خودکشی یا سراغ کمک رفتن تأثیر بذاره. خب، حالا بیاین یواشیواش همه چیزاش رو با هم مرور کنیم تا ببینیم قضیه چطور بوده.
اول از همه، این مطالعه رو با ۹۸۷ نفر از دانشآموزان متوسطه تو کشور چین انجام دادن (سنشون بین ۱۲ تا ۱۵ سال بود). محققها فقط هم اومدن از نظر علمی و روانشناسی بررسی نکردن، بلکه یک نگاه اخلاقی و حتی از لحاظ قانونی داشتن، یعنی خواستن ببینن مسئولیت جامعه، مدرسه و بقیه در این ماجرا چیه.
خب، یکی از نتایج مهم این تحقیق این بود که: هرچی بچهها بیشتر مورد زورگویی (bullying victimization یعنی قربانی زورگویی شدن توسط بقیه همکلاسیها) قرار میگیرن، هم رفتارهای مرتبط با خودکشی توشون بیشتر میشه و هم تمایلشون به اینکه برن سراغ کمک گرفتن یا راههای سازگاری قوی رو یاد بگیرن، کمتر میشه. به زبان خیلی ساده: زورگویی حس تنهایی و ناامیدی میاره و بچهها رو تو موقعیت خیلی سختی قرار میده.
یکی از بخشهای مهم این تحقیق، توجه به اصطلاحی به نام «ارزیابیهای اصلی خود» یا core self-evaluations بود؛ یعنی همون تصویری که هر کسی از خودش داره. این خیلی جالبه، چون محققها نشون دادن که کسایی که تصویری مثبتتر و قویتر از خودشون دارن، حتی اگه قربانی زورگویی بشن، راحتتر میتونن کمک بگیرن یا راههایی برای مقابله با مشکل پیدا کنن. در واقع، همین ارزیابی مثبت از خود میتونه رابطه بین زورگویی و روحیه بد رو تا حد زیادی کنترل کنه.
یه بخش دیگه، نقش دوستان یا همسالان بود. توی تحقیق، پشتیبانی همسالان (peer support یعنی اون حالتی که آدمای همسن و سالت هواتو دارن و کنارت هستن) برای این مهم بود که بچههارو تشویق کنه کمک بگیرن یا روحیه قویتری داشته باشن. اما نکته عجیب اینجا بود که این حمایت دوستان تاثیری مستقیم روی کاهش احتمال تمایل به خودکشی نداشت.
برنامهای هم که باهاش دادهها رو بررسی کردن به اسم SmartPLS بود (این یه نوع برنامه آماریه برای تحلیل دادههای پیچیده) و از ماژول PROCESS هم استفاده کردن، که واسه بررسی رابطه بین متغیرها به کار میره.
در آخر، شاید فکر کنین که حمایت اجتماعی، مثل داشتن دوست و خانواده، فقط کافیه؛ ولی این مطالعه نشون داد که وجود منابع روانشناختی فردی، مثل اعتمادبهنفس و دید مثبت به خود، خیلی تاثیرگذارتر هست و حتی اگه دوست و پشتیبان هم داشته باشی، خودت باید به سطحی از قدرت روحی برسی تا واقعا بتونی از پس زورگویی و آسیبهایی که به روانت وارد میشه، بر بیای.
برای همین، تو نتیجه یک حرف مهم داره: باید روی آموزشهای چندسطحی و متناسب با فرهنگ کار کرد. مثلاً برنامههای سلامت روان تو مدرسهها، مشاوره برای خانواده و دانشآموزان و حتی حمایت بیشتر از طرف معلمها میتونه کمک بزرگی باشه تا بچهها سراغ کمک گرفتن برن و روحیهشون قویتر بشه.
در کل اگه روزی با موضوع زورگویی روبهرو شدین، اینو بدونین که علاوهبر دوستان و خانواده، خودتون هم باید تصویر قوی و مثبتی از خودتون بسازین تا بتونین خیلی بهتر از پسش بر بیاین و حتی اگه لازم شد، بیتعارف سراغ کمک گرفتن برین! جامعه، مدرسه و خانواده همه باید دست به دست هم بدن تا نوجوانها هرروز قویتر و شادتر باشن.
منبع: +