خب دوستای عزیز، امروز میخوایم راجع به یه موضوع جالب یعنی «درک زمان» تو بچههایی که کمشنوا هستن گپ بزنیم. شاید اولش فکر کنین همه بچهها کم و بیش زمان رو مثل هم تجربه میکنن ولی یه تحقیقی که با ۷۹ تا دانشآموز ناشنوا و کمشنوا تو سنین ۱۱ تا ۱۷ سال از مدارس مخصوص انجام شده، نشون داد اوضاع یکم فرق داره. تازه میخوام براتون توضیح بدم هرچی سن بچهها بیشتر میشه، قدرت درک زمانشون هم پیشرفت میکنه و این داستان جالبتر از چیزیه که فکر میکنین!
تو این تحقیق چندتا تمرین مختلف به بچهها دادن:
- یکی از این تمرینا، دنبالهسازی زمان بود، یعنی مثلاً بچهها باید ترتیب یه سری اتفاق رو تشخیص بدن.
- یه سری تمرین بودن که میخواست ببینه بچهها تو انتخاب یه نقطه زمانی خاص (مثلاً امروز یا فردا یا هفته بعد) چقدر خوب عمل میکنن.
- تمرین قضاوت یا همون judgement task هم داشتن – یعنی بچهها باید قضاوت میکردن چی جلوتر یا عقبتر رخ داده.
حالا اجازه بدین یه سری اصطلاح رو هم روشن کنیم:
- Temporal cognition یعنی همین مهارت مغزیِ درک و فهم زمان؛ اینکه بدونی اتفاقا کی میفتن، چی زودتر یا دیرتره و این چیزا.
- Sensorineural hearing loss هم یعنی مشکل شنوایی از نوع عصب-حسی که ناشی از آسیب به عصب شنوایی یا سلولای گوشه (شایعترین نوع کمشنوایی).
- Auditory rehabilitation یعنی برنامههای توانبخشی برا آدمای کمشنوا یا ناشنوا، که کمک میکنه بهتر بشنون و بفهمن چی گفته میشه.
بریم سر نتایج جالب این پژوهش:
۱. رشد سن و تاثیرش: بچههای کمشنوا هرچی بزرگتر میشن، مهارتشون تو درک زمان هم بیشتر میشه؛ مخصوصاً تو سن ۱۴-۱۵ سالگی یه رشد سریع میبینیم که خیلی مهمه. یعنی این بازه به نوعی دوران طلایی برای آموزش و تقویت این مهارته.
۲. فرق درک زمان کوتاهمدت و بلندمدت: این بچهها، تو کارای زمان کوتاهمدت (یعنی کارای ملموس مثل اینکه آب توی قیف چطوری حرکت میکنه یا ترتیب کارای روزانه) عالی بودن. ولی وقتی نوبت به کارای بلندمدت و پیچیدهتر (مثلاً چرخه فصلها یا مفاهیم انتزاعیتر زمان مثل آینده و گذشته) میرسه، یهکم مشکل داشتن.
۳. گرایش به سمت آینده: خیلی جالبه که بچههای کمشنوا تو فهم زمان آینده خیلی بهتر بودن تا زمان گذشته! یعنی درک اتفاقهای آینده براشون راحتتر از تحلیل خاطرات یا رویدادهای قبله. محققها میگن ممکنه مغز این بچهها مکانیسمهای جبرانی خاص خودش رو ساخته باشه و سعی کنه با فکر کردن به آینده، بعضی کمبودا رو جبران کنه.
چه عواملی رو این ماجرا تاثیر داره؟ مثلاً:
- طول زمانی که باید تو ذهنشون بیارن (time span)
- اینکه برا نمایش زمان از چه ابزارای بصری یا فکری استفاده میکنن (temporal representation)
- تجربیات زندگی خودشون
- اینکه اتفاق مورد بحث چقدر پیچیده و چندبخشی باشه
حالا، طبق گفته پژوهشگرا، آموزش این بچهها باید چطوری باشه؟
– معلمها و مربیا لازمه آموزش رو طوری طراحی کنن که از نقاط قوت این بچهها تو یادگیری تصویری و فضایی استفاده کنن. (مثلاً از ابزارهای تصویری، ماکت، یا جدولهای زمانی استفاده بشه.)
– آموزش باید مبتنی بر تجربه باشه، یعنی بچهها خودشون اتفاقا رو لمس کنن یا توش شرکت کنن، نه فقط حفظ کنن یا تئوری بخونن.
– تو برنامههای توانبخشی شنوایی هم این یافتهها میتونه کمک کنه که نقاط دشوار، بهتر هدفگذاری بشه و آموزشها موثرتر بشن.
در مجموع، این تحقیق بهمون یاد داد که درک زمان تو بچههای کمشنوا یه مسیر خاص با قله و درههای مخصوص خودش داره. اگه بهشون کمک شه و آموزشها درست طراحی بشه، میتونن حسابی پیشرفت کنن و دنیای زمان براشون روشنتر و قابل لمستر بشه!
منبع: +