خب بذارین یه موضوع جدی اما جالب رو با هم مرور کنیم: داستان غربالگری سرطان روده بزرگ (همین تستهایی که باعث میشن زود بفهمیم کسی شاید در خطر این سرطان باشه و قشنگ جلوش رو بگیریم!).
این روزها دیگه همه دارن از ابزارهای دیجیتال سلامت یا همون Digital Health Interventions صحبت میکنن. منظور از اینا همه چیزیه که با تکنولوژی سر و کار داره تا به ما کمک کنه سالمتر بمونیم؛ مثلاً ارسال پیامک، تماس تلفنی هوشمند، اپلیکیشن موبایل، یا حتی سیستمهایی که به پرستارها و دکترا تو بیمارستانها یادآوری میکنه که کی باید به بیمارها تست غربالگری بدن. خلاصه، هر چیزی که با تکنولوژی بخواد کمک کنه ما بیشتر سمت سلامت بریم!
حالا یک تیم تحقیقاتی اومده کلی مقاله و تحقیق رو زیر و رو کرده (دقیقاً 6522 تا رکورد مختلف!) تا ببینه این ابزارها چقدر واقعاً به درد غربالگری سرطان روده بزرگ میخورن. اونا بررسیشون رو تو چند تا کشور مختلف مثل آمریکا، اروپا، آسیا و استرالیا انجام دادن؛ از کلینیکهای شلوغ توی شهر گرفته تا درمانگاههای کوچیک روستایی، همه جا رو دیدن.
اولش بذارین یه چیزی بگم: همچین ابزاری قراره آدمایی که یا وقت ندارن برن غربالگری یا اصلاً خبر ندارن باید این کار رو بکنن، قانع کنه که بیان سراغش. مثلاً، تلفن زدن و راهنمایی شخصی، فرستادن تست خون مخفی در مدفوع از طریق پست همراه با یه نفر که مشاوره میده (اینو بهش میگن navigation support)، پیامهای یادآوری که توی سیستمهای بیمارستانی خودکار فرستاده میشن (EMR-based automated reminders)، یا حتی اپلیکیشنهایی که آموزش به سبک خود مخاطب میدن، اینا همه تونستن بین ۲۰.۹ تا ۳۷.۷ درصد نسبت به روش سنتی، آدمهای بیشتری رو جذب کنن!
یه چیز جالبتر این که مدلهای ترکیبی – یعنی ابزار دیجیتال همراه با آدم واقعی مثل یه راهنمای سلامت – مخصوصاً برای اونایی که دسترسی کمتری دارن (مثل اقلیتهای قومی یا ساکنین مناطق روستایی یا حتی کسایی که سواد سلامت دیجیتال یا Digital Health Literacy کمی دارن) خیلی خوب جواب داده. سواد سلامت دیجیتال یعنی اینکه آدمها بتونن درست و حسابی با این اپلیکیشنها و پیامکها کار کنن و اطلاعات سلامت خودشونو پیدا کنن.
چهار تا موضوع مهم توی این تحقیقات زیاد تکرار شده بود:
۱. تکنولوژیهایی که خود فرد مرکز توجهشون باشه و باعث بشه واقعا کار رو انجام بدن
۲. اینکه چی باعث میشه یه رفتار تکرار بشه و بشه شخصیسازیش کرد (یعنی پلتفرم همونجوری که تو دوست داری باهات رفتار کنه)
۳. اینکه چطور اونایی که تو حوزه سلامت کار میکنن (مثل پرستار و پزشک) با این سیستمها تعامل دارن
۴. و اینکه چطور میتونیم شکافها و نابرابریهای موجود بین آدمای مختلف رو کمتر کنیم؛ میشه گفت بحث برابری یا Equity یعنی همین.
البته همه چیز هم عالی نبوده! هنوز کلی سؤال هست، مثلاً کسایی که جوونترن و احتمال داره زودتر دچار این نوع سرطان بشن، زیاد تو این مطالعات نبودن. یا اینکه آیا این روشها واقعا تو بلندمدت بهصرفه هستن یا نه؟ و اینکه چند وقت یه بار و چقدر طولانی باید این مداخلات دیجیتال باشه تا جواب بده.
پیشنهاد این مطالعه برای آینده اینه که:
- باید ببینیم چطور میشه سواد سلامت دیجیتال مردم رو بالا برد.
- باید موانع اجرایی رو شناسایی کنیم (یعنی بدونیم مردم دقیقاً کجا گیر میکنن).
- و باید بررسی کنیم آیا این برنامهها واقعاً تو مدت طولانی هنوز هم تاثیر دارن یا نه.
در کل، انگار راه موفقیت برای اینکه آدمها منظم غربالگری بشن اینه که ابزارهای دیجیتال رو جوری طراحی کنیم که هم قابل استفاده باشن، هم به فرهنگ و نیازهای مختلف آدمها توجه کنن و هم بشه راحت برای جمعیتهای بزرگتر اجراش کرد!
اگه دغدغه سلامت خودتون یا اطرافیانتون رو دارین یا دنبال ایده برای کمک به جامعه هستین، توصیه میکنم خیلی به این حوزه فکر کنین. چون انگار همین ابزارهای ساده دیجیتال میتونن یه دنیا فرق بسازن!
منبع: +