تا حالا شده از خودت بپرسی چرا بعضیها راحتتر سراغ سبک زندگی سالم میرن، ولی بعضیا با کلی توصیه و هشدار هنوز هم سلامت خودشون رو جدی نمیگیرن؟ خب، محققها مدت زیادیه دارن دنبال مدلهایی میگردن که بتونیم باهاش پیشبینی کنیم آدمها چطور رفتارهای مرتبط با سلامتشون رو انتخاب میکنن. اما بیشتر مدلهایی که قبلاً ساختن، اونقدرها هم تو توضیح دادن رفتار واقعی آدما موفق نبودن.
دلیلش چیه؟ مشکل اینجاست که این مدلها معمولاً تجربه سلامتی آدمها رو—یعنی اینکه خودشون واقعاً چه حسی درباره وضعیت سلامتشون دارن—در نظر نمیگیرن. و جالب اینجاست که این حس و برداشت شخصی از سلامتی، خیلی بیشتر از فکتها و آمارهای خشک میتونه روی رفتارمون تاثیر بذاره!
حالا چندتا پژوهشگر اومدن و گفتن بیاید یه مدل جدید بدیم که بیشتر حول همین تجربه سلامتی و چیزایی که رو اون تاثیر میذارن بچرخه. مثلاً اینکه پذیرش (یعنی آدم واقعا شرایط خودش رو بپذیره)، کنترل (یعنی حس کنه خودش میتونه روی سلامتش تاثیر بذاره)، و پیشبینی آینده سلامتی خودش (همون projected health که یعنی طرف چه انتظاری از آینده سلامت خودش داره) چه تاثیری رو رفتار آدما داره.
برای امتحان این ایده، یه پرسشنامه آنلاین تو هلند اجرا کردن و حدود ۲۵۵۰ نفر توش شرکت کردن. این پرسشنامه کلی سوال داشت راجع به اینکه افراد چطور سلامت خودشون رو میبینن، چقدر حس کنترل دارن، چقدر وضعیت خودشون رو قبول کردن، انتظارشون از آینده چیه، و در نهایت چه رفتارهایی توی زندگیشون انجام میدن—همون رفتارهای سلامت منظورمه!
وقتی دادهها رو بررسی کردن، دیدن تقریباً همه رابطههایی که پیشبینی کرده بودن، واقعاً هم وجود دارن و حسابی قوی هستن! خلاصه اینکه مدل جدیدشون تونست بین ۳۹ تا ۵۱ درصد از تفاوت رفتارهای سلامت آدما رو توضیح بده، که نسبت به بیشتر مدلهای قبلی کلی پیشرفتهتره.
توی این مدل، یه نکته جالب این بود که “برداشت از وضعیت سلامت” مستقیم روی رفتار تاثیر نمیذاره، بلکه به صورت غیرمستقیم و از مسیرهایی مثل پذیرش، تجربه سلامتی فعلی و انتظار برای سلامت آینده، اثرشو میذاره. مثلاً کسی که شرایط فعلی خودش رو قبول کرده و حس خیلی خوبی نداره، اگه امید به آینده داشته باشه و فکر کنه با تلاش میتونه اوضاع رو بهتر کنه، احتمالاً بیشتر سراغ رفتارهای سالم مثل ورزش یا رژیم درست میره. کنترلم یه کلید دیگهست؛ اگه آدمها حس کنن کنترل زندگیشون دست خودشونه، انگیزه قویتری برای سلامت دارن.
یکی دیگه از مسیرهای ضعیفتر توی این مدل، سنجش نقش “تطابق یا adjustment” بود. یعنی اونایی که خودشونو بهتر با وضعیت سلامتشون وفق میدن، باز هم ممکنه رفتارهای سلامتمحورتری نشون بدن اما این مسیر نسبت به بقیه کمی ضعیفتر بود.
در کل خلاصه داستان اینه: اگه بخوایم مردم بیشتر سراغ رفتارهای سالم برن، نباید فقط بهشون اطلاعات و هشدار بدیم. باید بهشون کمک کنیم چطور خودشون رو بپذیرن، برا خودشون هدف و امید درست کنن و حس کنن خودشون میتونن سلامتشون رو تغییر بدن.
حالا این مدل جدید میتونه برای متخصصهای حوزه سلامت و هر کسی که میخواد روی تغییر رفتار کار کنه، مثل یه نقشه راه کاربردی باشه. دیگه وقتشه خودمون و اطرافیانمون رو از زاویه جدیدتری نگاه کنیم، چون تجربه سلامتی هرکس یه چیز منحصربهفرده و فقط خودش میدونه واقعاً چه حسی داره و چطور میتونه مسیرشو عوض کنه!
منبع: +