امروز میخوام درباره یه داستان جالب توی زبان چینی براتون حرف بزنم؛ در مورد یه ساختاری که شاید اولش خیلی فنی به نظر بیاد، ولی پشتش کلی نکته اجتماعی و ذهنی پنهونه!
خب، موضوع اصلی راجع به یه فرمول دستور زبانی توی زبان ماندارین (یعنی همون چینی استاندارد) هست که بهش میگن «V+Ta+XP». این یعنی یک فعل (مثلاً بخور، بگو، بدو) به همراه یک واژه «ta» و بعدش یه جمله یا تیکه بیشتر (XP یعنی هر قسمت اضافهای که میاد).
حالا چرا این «ta» مهمه؟ این «ta» نقش ضمیر غیر ارجاعی رو داره؛ یعنی ضمیریه که دقیقاً به یه آدم یا چیز خاص اشاره نمیکنه، انگار همینجوری تو جمله هست برای اینکه ساختار رو پر کنه. مثلاً توی بعضی جملهها ما تو فارسی هم چیزی میگیم که الزاماً معنی خاصی نمیده اما جمله بدونش ناقص میشه.
دقت کردی توی بعضی فرمولها یا اصطلاحها یه واژه اضافه دارن که حذفشون حالت جمله رو عوض میکنه؟ اینجا هم داستان همینه. محققها (توی این تحقیق) اومدن دقیقاً بررسی کردن که این «ta» از کجا اومده! بر اساس فرضیهای که داشتن، میگن این «ta» اصلش از عبارت «ta x de» کوتاه شده؛ حالا «x de» در واقع بخش زشت یا غیررسمی جمله بوده—یه جوری توهینآمیز یا با بار منفی. مثلاً همین فحشهایی که گاهی تو بعضی زبونها برای تخلیه عصبانیت استفاده میشه، بهشون میگن expletive phrase یا همون عبارت زشت!
حالا توی این تحقیق، بیان دادههای دقیق داشتن: اونا ۴۰۲ نمونه از ساختار قدیمیتر یعنی «V+ta x de+XP» و ۶۰۷ نمونه ساختار جدیدتر یعنی «V+ta+XP» از دو تا منبع بزرگ زبانی به نام CCL و BCC (که اینا همون پایگاههای داده بزرگ زبانشناسیاند) جمعآوری کردن.
تحلیلشون نشون داد که ساختارها از نظر گرامری و کاربردی خیلی شبیه همان اما یه تفاوت جالب دارن: ساختار جدیدتر یعنی «V+ta+XP» کمتر غیررسمی و کمتر زشت شده. دلیلش چیه؟ فشار اجتماعی و ذهنی بوده! یعنی چیزی که بهش میگن “socio-cognitive coercion”: فشار ترکیبی از جامعه (که دوست داره ادب رعایت بشه) و ذهن آدمها (که هم دنبال بیان احساسات قوی هستن، هم نمیخوان کسی رو برنجونن یا توهین کنن).
پس اون بخش زشت رو حذف کردن، ولی هسته احساسی قضیه و ساختار دستور زبان رو نگه داشتن. این موضوع یه جور “de-vulgarization” هست؛ یعنی “پاکسازی” یا “ادبی” کردن یه ساختار که اول حالت رکیک یا بیادبانه داشته.
اینجا بحثای فنی دیگهای هم مطرح میشه: مثلاً تو تئوری ساختهای دستوری (Construction Grammar یعنی بررسی اینکه چطور قالبهای جمله خودشون معنی یا کاربرد خاص دارن)، یا تئوری ادب (Politeness Theory، یعنی اینکه چطور مردم تلاش میکنن حرفشون رو طوری بزنن که هم منظورو برسونن، هم بیادب نشه)، یا حتی تفاوت تو سبکهای صحبت (مثل تفاوتهای جنسیتی یا رسمی و غیررسمی صحبت کردن، که بهش میگن Sociolinguistic Variation).
در واقع این تحقیق کمک میکنه بفهمیم گاهی زبون فقط بر پایه منطق یا ساختار نیست، بلکه جامعه و احساسات هم نقش زیادی دارن. یعنی علاوه بر اینکه مغز ما دنبال قواعد و منطق جملههاست، یه بخشی هم همیشه نگاه میکنه که دوست داریم احساسات قوی منتقل کنیم اما نمیخوایم ریشه توهین یا بیاحترامی داشته باشه.
در آخر، نویسندهها نشون دادن چطور ترکیب فشار اجتماعی و نیازهای ذهنی-عاطفی باعث میشه یه عنصر بیمعنی مثل «ta»، کار بزرگتری انجام بده: تعادل بین قوی حرف زدن و محترمانه حرف زدن رو برقرار کنه. این یه مثال باحال و واقعی از اینه که چرا زبان هیچ وقت راکد نمیمونه و همیشه با جامعه و فکر آدما تغییر میکنه!
منبع: +