خب بچهها، بیاید امروز یه تحقیق خیلی جالب رو با هم مرور کنیم. درباره اینه که چی باعث میشه دانشجوها به دانشگاهشون بیشتر متعهد بشن و واقعا دلشون بخواد بمونن و پیشرفت کنن. داستان از یه دانشگاه معمولی تو چین شروع میشه، جایی که محققها از حدود ۹۶۸ تا دانشجو پرسیدن که نظرشون درباره چند تا موضوع مهم چیه: اعتماد جمعی به استادهاشون، اعتمادبهنفس (یه جور باور به تواناییهای خودمون برای روبهرو شدن با چالشها)، و سطح تعهد احساسیای که نسبت به دانشگاه دارن (یعنی چقدر دلشون با دانشگاهه).
حالا قضیه چیه؟ دانشمندها میخواستن بدونن اگه دانشجوها حس کنن میتونن روی استادهاشون حساب کنن (این یعنی trust یا اعتماد جمعی – یعنی حس کلی گروه به اینکه استادها حواسشون هست و پشت دانشجوها رو دارن)، آیا این باعث میشه دانشجوها خودشون رو هم کاربلدتر بدونن و بعدم همین باعث بشه بیشتر با دل و جون سر کلاس و توی دانشگاه بمونن؟
یه چیز باحال هم این بود که محققها این وسط خواستن بدونن سن، جنسیت، رشته دانشگاهی و سال تحصیل تاثیری روی این روابط داره یا نه. به اینا میگن متغیر تعدیلگر یا Moderator – یعنی یه فاکتور که میتونه رابطهی بین دو تا چیز رو قوی یا ضعیف کنه.
برای اینکه همهچی دقیق بررسی شه، کلی فرم و پرسشنامه دادن به دانشجوها. مثلاً یه مقیاس اندازهگیری اعتماد جمعی درست کردن (مجموعهای از سؤالات راجع به اینکه چقدر استادهاشون رو قابل اعتماد میدونن)، یه مقیاس دیگه که خودشون بهش میگن Self-Efficacy Scale – یعنی مقیاسی برای سنجش باور هر کس به توانایی خودش و یه زیرمقیاس هم برای تعهد احساسی به دانشگاه استفاده کردن.
بررسی دادهها رو هم خیلی علمی انجام دادن: اول چک کردن دادهها مشکلی نداشته باشه (مثلاً نرمال بودنشون – یعنی دادهها به هم ریخته یا غیرمعقول نباشن)، بعدشم با مدلیابی ساختاری (SEM یا Structural Equation Modeling – یه روش پیشرفته برای تحلیل روابط بین چند تا متغیر) تو نرمافزاری به اسم AMOS کارشون رو پیش بردن.
نتیجه چی بود؟ بیاید خلاصهش رو دوستانه بگیم:
- اعتماد جمعی به استادها، هم تعهد احساسی دانشجوها به دانشگاه رو قویتر میکنه و هم باعث میشه دانشجوها خودشون رو بهتر و قویتر ببینن.
- جالب اینکه اعتمادبهنفس و باور به خود هم روی تعهد احساسی اثر داره؛ البته این اثر یه خورده ضعیفتره، ولی بازم مهمه.
- با همدیگه، این دوتا عامل (اعتماد جمعی به استادها و اعتمادبهنفس یا Self-Efficacy) حدود ۵۰٪ تعهد دانشجویی رو توضیح میدن! این یعنی واقعا مهمن.
- تحقیق نشون داد که اعتماد جمعی اثر غیرمستقیم هم روی تعهد داره، یعنی بخشی از تاثیرش از راه بالا بردن اعتمادبهنفس منتقل میشه. به این میگن میانجیگری یا Mediation.
- بعضی از متغیرهای جمعیتشناسی مثل سن و سال تحصیل، رابطهی بین اعتمادبهنفس و تعهد رو تغییر میدن. یعنی مثلاً واسه دانشجوهای مسنتر یا سالبالایی تاثیرش فرق میکنه. رشتهی تحصیلی هم روی اینکه چقدر اعتماد جمعی روی اعتمادبهنفس تاثیر داره، نقش داره. ولی جنسیت و بقیه عوامل اونقدر چشمگیر نبودن.
پس اگه میخواین دانشجوها بیشتر دلشون پیش دانشگاه و درس باشه، باید فضایی بسازین که هم از نظر اعتماد جمعی قوی باشه (یعنی دانشجوها حس کنن استاداشون هوای همه رو دارن) و هم دانشجوها رو تقویت کنین تا به خودشون اعتماد داشته باشن. بهش میگن مداخلات حساس به گروه یا Cluster-sensitive interventions – یعنی برنامههایی که با توجه به گروههای مختلف دانشجویی طراحی بشه.
نکته آخر هم اینکه نویسندهها میگن خب این تحقیق فعلاً تو یه دانشگاه و یه برش زمانی انجام شده، پس بهتره واسه نتیجهگیری قطعیتر، مطالعات طولی (یعنی مثلاً رصد چند ساله) و تو دانشگاههای مختلف انجام بشه تا بفهمیم این روابط واقعا پایدار هستن یا نه.
خلاصه که دقت کنین! اگه تو دانشگاه هرکسی حس کنه بهش اعتماد شده و خودش هم باور داشته باشه که از پس کارها برمیاد، تعهدش به دانشگاه خیلی بیشتر میشه! این هم برای خودمون خوبه هم برای سیستم آموزشی!
منبع: +